فرسنگ ها دورتر از نگاه آفتاب ، پشت كوه هاي سر به فلك كشيده ي انتظار ، اينجا تو سكوت سرد آسمون ،ييلاق چشم هاي منه ،برهوتي از محبت ، دور تا دور من سراب مه آلود گريه هاي شبونه ست ،اينجا وسعت تنهايي منه كه هر بار غزلي كنار هيزم هاي سردش چادر مي زنه