سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یا حق
دشمن ترینِ مردم نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، کسی است که لباسش از کردارش بهتر باشد ؛ لباسش لباسِ پیامبران باشد و کردارش کردارِ جبّاران . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

نوشته شده توسط:     

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این ایام را به عزیزان و پیروان آن عزیزتر از جان تبریک می گویم

 

 

  لزوم محبت

هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک می کند و از آنچه خو شایند ما نبوده و موجب کراهت و خشم ماست دوری گزیند؛ زیرا امر ما ناگهان فرا میرسد  در هنگامی که توبه و بازگشت برای او سودی ندارد وپشیمانی او از گناه  از کیفر ما نجاتش نمی بخشد .

و خداوند رشد و هدایت مطلوب را به شما الهم فرماید  به لطف خویش شما را به بهره وری از رحمت هایش توفیق بخشد.

احتجاج جلد۲ صفحه ۴۹۸

 

 

  • ادای حقوق الهی

و ما به تو [شیخ مفید] ـ ای دوست با اخلاص که در راه ما با ستمکاران در ستیز و پیکاری   خداوند تو را به نصرت و یاری خویش   همانگونه که دوستان شایسته پیشین ما را تایید فرموده است   تایید کند ـ سفارش می کنیم که هر یک از برادران دینی تو که تقوی خدا پیش کرده و برخی از آنچه را که به گردن دارد به مستحقانش برساند  در فتنه ویرانگر بر باد دهنده و گرفتاریها و آشفتگیهای تاریک و گمراه کننده در امان خواهد بود و آن کس که در دادن نعمتهایی که خداوند به او کرامت فرموده به کسانی که فرمان رسیدگی به آنها را داده  بخل ورزد زیانکار دنیا وآخرت خویش خواهد بود.

احتجاج جلد ۲ صفحه ۴۹۹

 

 

  • سعادت دیدار
  •  
  •  
  • و اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفای پیمانی که بر عهده دارند همدل می شدند٬ مینت ملاقات ما از ایشان به تاخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنها می گشت؛ دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی ازآنان نسبت به ما . پس ما را از ایشان باز نمی دارد مگر آنچه از کردارهای آنان که به ما می رسدو ما را نا خوشایند است و از آنانم روا نمی دانیم.

از خداوند یاری می طلبیم و او ما را کفایت کرده و وکیل خوبی است و صلوات و سلام خدا بر آقای بشارت دهنده و بیم دهنده ما محمد و خاندان پاک اوباد.

بحار الانوار جلد۵۳ صفحه ۱۷۷ـ ۱۷۸   و احتجاج جلد ۲ صفحه ۴۹۹

این هم عیدی عزیزان

التماس دعا

 


 

نوشته شده توسط:     

چهارشنبه 85 شهریور 1  11:54 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

مبعث پیغمبر بر عزیز زهرا(عج الله) و رهروان آن حضرت مبارک

ادامه توفیعات:


  • آگاهی بر امور شیعیان

  • اگر چه هم اکنون در مکانی دور از جایگاه ستمگران سکنی گزیده ام ـ که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمان ما را مادامی که حکومت دنیا به دست تبهکاران است  در همین دوری گزیدن٫ به ما نمایانده است ـ ولی در عین حال بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پو شیده و مخفی نیست   از خواری و مذلتی که دچارش شده اید با خبریم   از آن زمان که بسیاری از شما به برخی از کارهای ناشایستی  میل کردید که پیشینیان صالح شما از آنها دوری می جستند   و عهد و میثاق خدای را آنچنان پشت سر انداختید که گویا به آن پیمان آگاه نیستید.

    احتجاج جلد ۲ صفحه ۴۹۷


     یاد آوری و رسیدگی

    ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکردیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم که اگر جز این بود دشواریها و مصیبتها بر شما فرود می آمد و دشمنان   شما را ریشه کن می کردند.

    پس تقوی خدا پیشه کنید و ما را بر رهایی بخشیدنتان  از فتنه ای که به شما روی آورده یاری دهید.

    احتجاج جلد ۲  صفحه ۴۹۷

     


     
      لزوم محبت


    هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک می کند و از آنچه خو شایند ما نبوده و موجب کراهت و خشم ماست دوری گزیند؛ زیرا امر ما ناگهان فرا میرسد  در هنگامی که توبه و بازگشت برای او سودی ندارد وپشیمانی او از گناه  از کیفر ما نجاتش نمی بخشد .

    و خداوند رشد و هدایت مطلوب را به شما الهام فرماید  به لطف خویش شما را به بهره وری از رحمت هایش توفیق بخشد.


    احتجاج جلد۲ صفحه ۴۹۸

    التماس دعا


     

    نوشته شده توسط:     

    دوشنبه 85 مرداد 30  2:11 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم


    و نرید ان نمن علی الذین استضعفو ا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین


    و اراده کردیم بر مستضعفان زمین منت گزاریم و آنان را پیشوایان قرار دهیم و وارث زمین گردانیم.  سوره قصص آیه ۵


    اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعدها و بنیها و سر المستودع  فیها  بعدد ما احاط به علمک



    اللهم العن الجبت و الطاغوت


    عزیزان برای توجه بیشتر به ساحت امام زمان عج الله تعالی فرجه و با توجه به شرایط حال جامعه وظیفه خود دانستم که نامه های حضرت را به بزرگان در وبلاگ قرار دهم . به امید آنکه اعمالمان مطابق روش و سیره ائمه اطهار با شد .


     

    • خون بجای اشک( فرازی از زیارت ناحیه مقدسه)


     

    سلام بر تو ٬سلام آن کسی که به حرمت تو آشناست٬و در ولایت و دوستی تو اخلاص می ورزد٬و به سبب محبت و ولای تو به خدا تقرب می جوید . و از دشمنانت بیزار است ٬سلام کسیکه قلبش از مصیبت تو جریحه دار ٬ واشکش به هنگام یاد تو چونان سیل ٬جاری است٬سلام آن کسی که ـ در عزای تو ـ دردمند و غمگین و سرگشته و بیچاره است. سلام کسیکه اگر با تو در کربلا می بود ٬ با جانش در برابر تیزی شمشیرها از تو محافظت می نمود ٬ و نیمه جانش را در دفاع از تو به دست مرگ می سپرد٬ و  در پیشگاه تو جهاد می کرد ٬ و تو را علیه ستم کنندگان بر تو یاری می دادو جان و تن و مال و و فرزندش را فدای تو می نمود ٬ و جانش فدای جان تو ٬ و خانواده اش سپر بلای اهل بیت تو می بود٬ پس اگرچه زمانه مرا به تاخیر انداخت٬ و مقدرات الهی مرا از یاری تو باز داشت ٬ و نبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم٬ و با کسانیکه با تو اظهار دشمنی ورزیدند به ستیز بر خیزم ٬ در عوض ٬ از روی حسرت و تاسف و اندوه بر مصیبت هایی که بر تو وارد شد٬ صبح و شام نالانم و بجای اشک برای تو خون گریه می کنم  ٬ تا زمانیکه از سوز مصیبت و گلو گیری حزن و اندوه٬ زندگی ام به پایان رسد.


     

    بحار الانوار جلد ۹۸ صفحه ۳۱۷


     

     

    التماس دعا

     


     

    نوشته شده توسط:     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    شفای سوختگی



    برادر حاء می گوید:



    غروب ماه مبارک رمضان موقع افطار ٬در اثر انفجار ترقه٬آتش سوزی مهیبی روی داد و دو برادرم محمد رضا۶۵٪ومجتبی۳۵ ٪بدنشان سوخت. بلافاصله آنها را به بیمارستان سوانح و سوختگی شهید مطهری رسانیدهو بستری نمودم.روز بعد که به بیمارستان مراجعه کردمدیدم که نمی توانم آنها را بشناسم٬ بر اثر سوختگی سر و صورت قابل شناسایی نبودند. بعد از سه روز دکتر کلانتری ٬رئیس بیمارستان ٬اظهار داشت ٬بیمارانی که ٪۴۵ سوختگی داشته باشند ٬امکان زنده ماندن دارند. اما برادرانم وضع وخیمی داشتند و دکتر آنها را جواب کرده بود.



    با توکل به خدا آنها را به منزل آوردیم با کمک دکتر خصوصی و با دادن سرم و تقویت یکی دو هفته آنها را زنده نگه داشتیم ٬گوسفندی نذر کردیم تا ایشان شفا پیدا کنند. خواهرم که همسر شهید است٬خواب دیده بود:امام زمان عج الله تعالی فرجه به ایشان فرمودند که من شفای مریضهای شما را از خداوند خواسته ام نگران نباشید.



    از آن به بعدحال برادرانم رو به بهبودی رفت و الحمدالله به برکت دعای امام زمان علیه السلام شفا گرفتند.



    از این گونه داستانها بسیار می باشند که اطرافیان مریض مورد نظر خواب میبیند که امام زمان علیه السلام به ایشان مژده سلامتی مریض را میدهند ٬یا اینکه مریض خودش نذر و توسل میکند(در مورد امام زمان) یا اینکه قبل از عمل یک بار به مسجد جمکران می آید و هنگام مراجعت به بیمارستان متوجه می شود که نیازی به عمل نیست و شفا پیدا کرده است.به علت زیاد بودن این موارد از ذکر اینها خودداری می شود.و علاقمندان می توانند به کتاب کرامات المهدی عج الله تعالی فرجه   انتشارات مسجد مقدس جمکران مراجعه بفرمایند . این مواردی که ذکر شد از این کتاب می باشد.



    لازم است که توجه داشته باشیم این موارد داستان نیستند بلکه معجزه ای از امام می باشد و نباید داستان وار خوانده شود و به راحتی از این موارد گذشت و فراموش کرد.



    مطالب بالا( شفا یافته گان) از کتاب امام زمان عج الله و جمکران می باشد  

    التماس دعا


     

    نوشته شده توسط:     

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    شفای لال


    یکی از خدام اما رضا علیه السلام می گوید:


    برای کشیدن دندان ٬ نزد دندان پزشک رفتم . دکتر گفت :غده ای هم کنار زبان شما می باشد باید عمل شود٬من موافقت کردم. اما پس از عمل لال شدم و قادر به حرف زدن نبودم٬و همه چیز را روی کاغد می نوشتم و با دیگران به این وسیله ارتباط برقرار می کردم. هر چه به دکتر مراجعه می کردم ٬درمان نشد و فایده ای نبخشید. دکترهاگفتند:رگ گویایی شما صدمه دیده است.ناراحتی و بیماری به من فشار آورد و برای معالجه به تهران مراجعه کردم. روزی خدمت آقای علوی در تهران رسیدم. ایشان فرمودند:راهنمایی من به تو این است که چهل شب چهار شنبه به مسجد جمکران برویدو اگر شفایی است درآنجا می باشد.


    تصمیم جدی گرفتم ٬از مشهد بلیط هواپیماتهیه میکردم شبهای سه شنبه به تهران می آمدم٬و شب چهار شنبه به مسجد جمکران مشرف می شدم٬ در هفته۳۸ بعد از خواندن نماز سر بر مهر گذاشتم و صلوات می فرستادم. ناگهان به من حالتی دست داددیدم همه جا نورانی شد و آقایی بر من وارد شدندو مردم به دنبال ایشان هستندو می گویند حضرت حجةبن الحسن عجل لله تعالی فرجه است. من ناراحت در گوشه ای ایستادم و با خود می اندیشیدم که نمی توانم به آقا سلام کنم.آقا نزدیک من آمدند و فرمودند :((سلام کن)). اشاره به زبانم کردکه لال هستم و الابی ادب  نمی باشم  که سلام نکنم. حضرت باردوم فرمودند:((سلام کن)).بلافاصله زبانم باز شد و سلام کردم.


    در این زمان پرده ها کنار رفت و خود را در حال سجده و در حال صلوات دیدم. این جریان را افرادی که قبلاْسلامتی مرا دیده و بعد لال بودن مرا مشاهده و حالا هم سلامتی مرا  دیده اند٬نزد حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی رحمةالله نیز شهادت دادند.


    التماس دعا


     

    نوشته شده توسط:     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    با سلام خدمت ناموس الدهر ، غریب الغربا، جان عالم هستی و کلیه عزیزان . با توجه به در خواست شما عزیزان  وبلاگ رو پاک می کنم و مطالب و توی چند پست  میفرستم. یا علی . به امید ظهور حضرتش

     

    به نام یکتای هستی


    با سلام به ناحیه مقدسه حضرت بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه



    برای اینکه وظیفه خود میدانم برای توجه بیشتر به ساحت ائمه اطهار و حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه چند داستان از شفا یافتن افرادی مختلف نقل میشود امیدوارم که  مورد توجه شما قرار بگیرد

    شفای بیمار فلج


    یکی از خدمه مسجد جمکران می گوید یک روز قبل از عاشورای حسینی در مسجد جمکران در حال قدم زدن بودم مسجد بسیار خلوت بود ناگاه متوجه مردی شدم که بسیار هیجان زده بود و به خدام مسجد که میرسید انها را می بوسید و بغل می کرد جلو رفتم ببینم جریان چیست ؛همینکه به او رسیدم مرا هم در آغوش کشید و بوسید و اشک می ریخت. از او جریان را پرسیدم گفت چند وقت قبل با اتومبیل تصادف کردم و فلج شدم و پاهایم از کار افتاد.  هر شب متوسل به خدا و ائمه معصومین می شدم، امروز همراه خانواده ام به مسجد جمکران آمدم. از ظهر به بعد حال خوشی داشتم متوسل به اقا بودم و از ایشان تقاضای شفای خود را می کردم  . نیم ساعت قبل ناگاه دیدم مسجد نور عجیب و بوی خوشی دارد دیدم مولی امیر المومنین علیه السلام و امام حسین علیه السلام و قمر بنی هاشم علیه السلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در مسجد حظور دارند. با دیدن آنها دست وپای خود را گم کردم نمی دانستم چه کار بکنم که ناگاه آقا امام زمان علیه السلام به طرف من نگاه کرد و لطف ایشان شامل حالم شد ؛به من فرمودند شما خوب شدید بروید به دیگران بگویید برای ظهورم دعا کنند که ظهور ان شاء الله نزدیک است ، وباز فرمودند امشب عزاداری خوب و مفصلی در این مکان بر قرار می شود که ما در اینجا می باشیم.  خادم می گوید: مرد شفا یافته یک انگشتری طلا به دفتر هدایا داد و خوشحال رفت. مسجد خلوت بود آخر شب هیئتی از تبریز به جمکران آمدو به عزاداری و نوحه پردازی پرداختند و مجلسی بسیار با حال و انقلاب و سوزناکی بود . در اینجا من به یاد حرف آن برادر افتادم .


    التماس دعا


     
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ